می توان گاهی برای مرگ یک ماهی تنها تشنه شد می توان گاهی برای رد شدن از خاطره افسانه شد می توان گاهی برای شعله یک شمع سوزان همچویک پروانه شد می توان گاهی برای حس سرمای تن یک دوره گرد بی جامه شد می توان گاهی برای درک آوارگی باد ونسیم بی خانه شد می توان گاهی برای گریه دوست شانه ای مردانه شد می توان گاهی برای شادی دل خنده مستانه شد می توان گاهی برای بودن با عاشقان عاشقی دیوانه شد می توان گاهی برای چشم زیبای نگار راهی میخانه شد می توان گاهی برای غفلت خود از زمان هم دم پیمانه شد می توان گاهی برای پر کشیدن تا خیال هم پر پروانه شد می توان گاهی برای دیدن خواب بهار با خزان بیگانه شد
نظرات شما عزیزان:
|
About![]()
خدایا من در کلبه فقیرانه خود چیزی را دارم که تو در عرش کبریا نداری. من خدایی چون تورا دارم وتو چون خود نداری.
Archivesشهريور 1390AuthorsLinks
انجمن ضد زنان شلوغ
کیت اگزوز ریموت دار برقی |